۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

توصیه به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور حفظ رژیم!

محمّد هادی

مضمون برخی توصیه ها کیسه بوکس لباس شخص ها و سیبل تیراندازی بسیجی ها شدن است!از جمله بحث هایی که پیرامون تاکتیک و چگونگی مبارزه مردم ایران با رژیم ضد ایرانی آخوندها مطرح میباشد انتخاب بین اشکال مختلف مبارزه از جمله نوع مسالمت آمیز و یا قهرآمیز میباشد.!اگر این بحث در روال معمولی و طبیعی و بصورت خودبخودی پیش میرفت احتمالاً ضرورت چندانی برای بحث بیشتر در این زمینه وجود نمی داشت ولی از آنجا که برخی از اینگونه بحث ها-در پوشش تبلیغ و ترویج مبارزات مسالمت آمیز-بمنظور نجات رژیم از طوفان خشم و نفرت مردم و تاخیر در سقوط محتوم نظام صورت میگیرد، بهمین دلیل میبایستی در افشای توطئه های دشمنان دوست نما و دور نمودن حشرات موذی از پیرامون رود خروشان مردم هوشیار و کوشا بود.قبل از هر چیز بایستی این نکته تکراری را مجدداً تکرار نمود که اساساً انتخاب بین شیوه و تاکتیک مبارزه بمیزان بسیار زیادی از اختیار مبارزان خارج و این تنها رژیم های حاکم هستند که شیوه و تاکتیک مبارزه را انتخاب و به مبارزان و انقلابیون مقابل خود تحمیل میکند و همینجاست که در بروز خشونت احتمالی-برخی سهواً و یا عمداً-مردم و بخصوص جوانان قهرمان ایران را-بجای رژیم سرزنش میکنند و در برابر خشونت روزافزون گرگهای وحشی رژیم سعی میکنند در گوش مردم بجان آمده، لالایی مبارزه مسالمت بخوانند و بجای دعوت رژیم به شناسایی و اعاده حقوق پایمال شده مردم از آنها میخواهند که در برابر لباس شخصی ها و بسیجیان مسلح مانند کیسه بوکس و سیبل میدان تیر بیحرکت بیایستن!ناگفته روشن است که در انتقاد و افشاء اینگونه دعوت کنندگان به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور نجات رژِم-بصورت عکس العمل-بهیچ وجه لزوماً هدف تاکید و تائید بر مبارزه قهرآمیز و خدای ناکرده تشویق و تهیج به خشونت نیست. انتخاب شیوه و تاکتیک مبارزه با رژیم، تنها و منحصراً در حوزه درایت و مسئولیت و اراده جمعی همان مبارزان جان برکف در میدان واقعی مبارزه و خیابانهای ایران است که دست خالی رو در روی مزدوران تا دندان مسلح رژیم قرار دارند و نه بیرون گود نشسته هایی همچون نگارنده این سطور! مسئله اصلی این است که رژیم حرف حساب و زبان آدمیزاد سرش نمیشود و گر نه هیچگاه مسائل جامعه و مردم با آخوندها به چنین جا های باریک و خطرناکی کشیده نمیشد. و طبیعی است که هیچ آدم عاقلی، گره ای را که با دست باز میشود بیخودی به دندان نمی برد! این رژیم همان حکومتی است که در صورت کوتاه آمدن در مقابل اش-مانند سالهای گذشته- در تحقیر و ترساندن جوانان عاصی و سرکش، آنها را آفتابه به گردن انداخته و روی الاغ نشانده، دور شهر میگرداند. مشکوک بودن زمزمه های تشویق به مبارزات مسالمت آمیز آنچنانی از آنجاست که درست در موقعی که ترس از هیبت پوشالی و تو خالی رژیم فرو ریخته و جوانان قهرمان ایران دز خطاب به نیروهای خودی از شعار"نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم" به شعار"بترسید بترسید! ما همه با هم هستیم" در خطاب به نیروهای ضدخلقی آخوندها رسیده اند و رژیم را در ضعیف ترین نقطه تعادل قوا در سی سال گذشته محاصره کرده اند و مردم ایران میروند تا در فرازی نوین و برتر، 22 بهمن دیگری را در سرنوشت خود رقم بزنند ناگهان سروصدای حامیان رنگارنگ رژیم در کوتاه آمدن و گرامیداشت مبارزه مسالمت آمیز بلند میشود!آنچه که تا دیروز بعنوان مانع و ترمز ذهنی مردم در برابر رژیم عمل میکرد برآورد غیرواقعی از قدرت رژیم و ضعف مردم بود هیبت و اُبهت ظاهری رژیم حتّی بیشتر از قدرت واقعی و مادی رژیم کار کرده و میترساند ضعف و قدرت مردم و رژیم تقریباً دو روی یک سکه اند طی 7-8 مه گذشته رودرویی بلاواسطه با رژیم، به مردم قدرت لایزال همه با هم بودن خود و نیز ترس و زبونی رژیم را به نمایش گذار!واقعیت غیرقابل انکارو پنهان در پس فراخوان های مسالمت آمیز و دعوت به خویشتن داری مردم در مبارزه با مزدوران ولی فقیه، این است که رژیم بنا به طینت ضد مردمی خود، چه مردم مسالمت آمیز و حتّی مسیح وار به خیابانها بیایند و چه ناگریز-همچون روز عاشورا-از خود بصورت غیر مسالمت آمیز دفاع و مقاومت کنند در هر دو صورت رژیم سرکوب و کشتار میکند وحشی گری گرازهای رژیم ربط چندانی به نوع برخورد مردم ندارد رژیم سرکوب میکند چون غیر از آن هیچ پاسخی برای خواست های بحق مردم ندارد. رژیم میداند که وارد مسیری یک طرفه شده که برایش راه برگشت و دور زدن وجود ندارد و بخیال خود فکر میکند که با سرکوب بیشتر دوام می آورد تا با کوتاه آمدن و عقب نشینی! برای سران رژیم و 20-30 هزار نفر از مزدوران جنایتکارش هیچ راه برگشتی وجود ندارد و بمحض حاد شدن و بلند شدن هر چه بیشتر بوی الرحمان نظام، طبیعتاً میبایستی شاهد بروز بی انگیزه گی و فروپاشی بدنه رژیم بود غارت و چپاول و فساد مافیای رژیم بیشک در کل نظام نیز نارضایتی و تنش هایی را بوجود آورده است که منتظر کوچکترین روزنه برای بروز و انفجار هستند حرض و آز آخوندها و گرگهای گرسنه و گدا صفت رژیم طبیعتاً نمیتوانسته تمامی بدنه و تن لش بزرگ و فربه نظام را سیراب و تمامی را به یک نسبت در برپایی نظام جور و جنایت سهیم و شریک نماید و بهمین دلیل انتظار مقاومت تا آخرین لحظه از تمامی ارگانهای نظامی نظام فرض بعید و غیرقابل انتظار میباشد و میبایستی منتظر جدا شدن بسیاری از نیروهای رژیم و پیوستن آنها به مردم در آینده نه چندان دور ب رژیم توان پاسخگویی به کوچکترین خواسته ها و راه حلهای پیشنهادی اصلاح طلبان-از موسوی و کروبی در داخل گرفته تا پنج تن آل اطلاحات در خارج-برای خروج از بن بست را ندار!رژیم نه راه پس دارد و نه راه پیش! و برایش تنها راه باقیمانده سرازیر شدن به زباله دان تاریخ است و بس! و این آخرین جام زهر و واقعیت غیر قابل انکاری است که از کودن ترین اراذل تا مغز های به اصطلاح متفکر رژیم همگی بنوعی گرفته اند در بدبینانه ترین تحلیل و تفسیرهای دوست و دشمن همگی براین امر تائید و تاکید دارند که رژیم بدون هیچ آینده ای، رو بقبله و رفتنی استمحمّد هادی-آمریکا

هیچ نظری موجود نیست: