۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

ساعت 5:30 بامداد امروز بهنود شجاعی اعدام شد


علی ناظر




-->

ساعتی پیش خبر رسید که رژیم نوجوانی دیگر را اعدام کرد. قتل نوجوانان، به رسمیت شناختن ازدواج با دختر بچه ها، و تجاوز زندانی سیاسی در زندان در زمانی ادامه پیدا می کند که اوباما بخاطر زد و بند و سازش با ددمنش ترین رژیم، جایزه صلح می گیرد. در زمانی که غرب و شرق صف کشیده اند تا رژیم را سهیم تاراج خود کنند، ظلم و ستم بر مردم ایران دو چندان می شود، اما سرنگونی طلبان برای تشکیل "جبهه همبستگی ملی" گامی عملی بر نمی دارند.
علی ناظر 19 مهر 1388
گزارش خبر
بهنود شجاعی اعدام شد
بهنود شجاعی نوجوان محکوم به اعدام که صبح امروز جهت اجرای حکم به زندان اوین منتقل شده بود لحظاتی پیش اعدام شد.

بهنود شجاعی نوجوانی که در سن 17 ساله‌گی مرتکب قتل شده بود ساعت 5 بامداد امروز در زندان اوین اعدام شدبه گزارش خبرنگار هرانا در حدود ساعت 2:30 دقیقه‌ی بامداد روز یک‌شنبه جمعی بیش‌ از 200 نفر از فعالین حقوق‌بشر و فعالین زن، مادران صلح و دانش‌جویان و هنرمندان با حضور در کنار وکلا و خانواده‌ی بهنود شجاعی در مقابل اوین آخرین تلاش ها جهت جلوگیری از اعدام بهنود شجاعی را انجام دادند که در این بین تمامی اعضای خانواده به جز مادر مقتول حاضر به رضایت شدند ، اما با عدم رضایت مادر مقتول بهنود شجاعی اعدام شد.عبداللهی کارمند دفتر یونیسف، حامدا بهداد هنرمند مشهور و پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی از کسانی بودند که برای نجات این جوان تلاش کردند.بهنود شجاعی که متولد ۱۳۶۷ است، روز سی‌اُم مردادماه سال ۱۳۸۴ به اتهام قتل در یک نزاع دسته‌جمعی بازداشت و به کانون اصلاح و تربیت تهران منتقل شد.این نوجوان در ۲۶ بهمن ۱۳۸۴ از سوی شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران محکوم به اعدام شد و حکم اعدام وی به تأیید شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور نیز رسیده بود بهنود شجاعی پیش از این 5 بار جهت اجرای حکم به زندان اوین منتقل و هر بار با فشارهای بین المللی جهت توقف حکم از اعدام رهایی یافته بود .
http://www.hra-news.org/news/6757.aspx

منبع: سايت ديدگاه
بحث خوبی را آقای گل کو و ناظر باز کردید!مسئولیت ریختن خون ها را به پای اپوزسیون سرنگونی طلب اصلی و یا فرعی نوشتن به من نظر من اشتباه محض است. اکنون زمانی نیست که همه از هیچ چیز اطلاع نداشته باشند. دست رسی به اخبار و اطلاعات نسبت به 30 سال پیش و از زمان شروع انقلاب قابل مقایسه نیست. همه یک به یک مسئول هستیم. من در سوئد در شهر کوچکی با 1200 ایرانی زندگی می کنم.از زمان جنبش به اصطلاح " سبز" که اتفاقا میتواند از ارزانترین و راحت ترین و بی خطرترین حرکت های اعتراضی باشد برای بر پایی میتینگ برای رد دیکتاتوری بر پا داشت! شما تصور میکنید شاهکار این 1200 نفر برای جمع شدن دور آن هم در اوج شور حسینی اش چند نفر بود؟ با زور، با زور 30 الی 40 نفر حداکثر نفراتی بودند که تازه از چند روز قبل هم اعلام گشته بود. متأسفانه مطلبم کمی طولانی میشود.
این از این، از بدو حمله به اشرف ما هواداران شورا و مجاهدین هر چهارشنبه و شنبه ها 2 ساعت آکسیون اعتراضی داریم. بین 10 تا 30 نفر آکسیون را زیر باد و باران و زیر نگاه سنگین ایرانی های بی تفاوتی که گاه گاهی از کنارمان گذر می کنند بر قرار میکنیم. دیروز شنبه هم همینطور، باور کنید روی شهروندای سوئدی و عراقی و افغانی بیشتر تأثیر گذاشته ایم تا ایرانی ها وطنی. ایرانی ها حتی از یک امضاء اعتراضی هم دریغ میکنند. از قضا پنجشنبه شب انجمن ایرانی های شهر ما نمیدانم به چه مناسبتی جشنی را بر پا کردند!! اما به گفته راوی حدود 500 نفر در وسظ محل انجمن شلنگ تخته میانداختند. شهر ما حدود 300 تا 400 دانشجوی ایرانی را در خودش جای داده است. اما همین ها از خیلی سالهای پیش وقتی من و یک سوئدی عضو آمنستی اینترنشنال مشغول جمع آوری امضاءبرای محکومیت رژیم در رابطه با جلوگیری از اعدام کودکان و بطور کلی " اعدام " هستیم، در کمال وقاحت چند تایی از همین دانشجویان با دوست دلسوز سوئدی امان بحث می کنند که این چیز در ایران وجود ندارد!!!! اینها فقط در جهت بی آبرو کردن ایران هست!! ببخشید طولانی شد، منتظر مقاله اتان هستم.

هیچ نظری موجود نیست: