۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

کس نخارد پشت من...


علی ناظر




-->

36 مجاهد زخمی و رنج دیده و رها شده از فشار روحی و جسمی منتج از بیش از 70 روز اعتصاب غذا، بالاخره به "قرار"گاه اشرف باز گشتند، تا اگر شده حتی برای لحظه ای "قرار" و آرام بگیرند، و یاران شان بتوانند با نوازش و دارو مرهمی بر زخم های آنها بگذارند. برای آنها شادی، و پیروزی آرزو می کنم، و برای سرنگونی، آینده ای روشن در دل ترسیم می کنم.
به راستی اگر این انسانهای قسم خورده، چنین پایدار نایستاده بودند، و اگر خود، و یارانشان در اقصی نقاط دنیا، تن و جان خود را سپری برای دفاع از باورهایشان نکرده بودند، نتیجه چه می توانست باشد؟ آیا عاملان اوامر شیخ اعظم جماران دست بر می داشتند، و می گذاشتند که ساکنین اشرف لحظه ای آرام داشته باشند، و یا اینکه همچون گرگی که به گله می زند و دانه دانه بره ها را با خود می برد، اینها را هم نفر به نفر، و 36 مجاهد پس از 36 مجاهد با خود می برد؟ بی شک استقامت و پایداری تک تک اعضا و هواداران مجاهدین توانست امکان باز گشت را فراهم آورد.
این استقامت و پایداری بر یک نکته تأکید دارد. اگر مجاهدین سکت هستند یا نیرویی مردمی، اگر مسلمان قشری هستند یا باورمند به حکومت انسان بر انسان، اگر با آمریکا و جهانخواران بند و بست و معامله و مراوده دارند یا در مقابل همبستری امپریالیسم و ارتجاع مقاومت کرده اند، و خلاصه اگر آنچه هستند که مخالفین متعددشان می گویند، یا آنچه که هواداران مخلص شان باور دارند، یک نکته محرض است، حرف مجاهد خلق و عمل او یکی است. اگر می گوید باورمند به رهبر عقیدتی است، به این گفته عمل می کند، و اگر می گوید یاران به اسارت گرفته خود را حتی با پرداخت بالاترین هزینه ها از چنگال خصم رها خواهد کرد، آن نیز می کند. این خصلت و ویژگی مهمی است که خلق ستمدیده ایران می بایست بر آن تأمل کند؛ و جنبشی که به انحراف کشیده می شود را سمت و سویی رادیکال بدهند.
مریم رجوی در پیام خود بر یک نکته شایان توجه انگشت گذاشت:
"مجاهدان اشرف گفتند كه سپاس و درود آنها را به اشرفنشانهاى اعتصابى و متحصن در سراسر دنيا برسانم. آنها هم‌چنين از كارزار جهانى حاميان پرشور و غيرتمند اشرف براى تضمين حفاظت و حقوق مجاهدان اشرف تشكر و قدردانى كردند و گفتند به آن افتخار مىكنند. از همه برادران و خواهران اشرفنشانم در كشورهاى مختلف تقاضا و خواهش مى‌كنم، آنها هم به اعتصاب غذاى خود در هر كجا كه هستند پايان بدهند. در همين فرصت وظيفه خود مىدانم از تلاشهاى خستگىناپذير هموطنانمان و عموم ياران وفادار مقاومت شخصيتهاى سياسى و رؤساى عشاير و شهروندان شريف عراقى و تمامى شخصيتها، پارلمانترها، حقوقدانان و سازمانهاى بينالمللى مدافع حقوقبشر در پنج قاره جهان براى آزادى 36گروگان تشكر و قدردانى كنم، مخصوصا از اسقف اعظم كليساى انگلستان، شيخ تيسير التميمى قاضى القضات فلسطين، خانم دانيل ميتران، دكتر ويدال كوآدراس نايب رئيس پارلمان اروپا، سيد احمدغزالى نخستوزير پيشين الجزاير، لردكوربت، دكتر صالح المطلك و از تلاشهاى وقفه ناپذير كميته بينالمللى در جستجوى عدالت، كميته بينالمللى حقوقدانان، كميته عربى - اسلامى دفاع از اشرف، مجمع پارلمانى شوراى اروپا و كميتههاى پارلمانى در كشورهاى مختلف جهان، بايد سپاسگزارى كرد. هموطنانمان در داخل و خارج ايران با هر گرايش و ديدگاه و با هر عقيده و مرام همبستگى ملى ايرانيان را در حماسه پايدارى مجاهدان اشرف در اين كارزار جهانى با موضعگيريها و اعتراضها و تظاهرات و تحصنها و اعتصابهايشان به دنيا نشان دادند. "
چنانکه در بالا می بینیم کارزار خستگی ناپذیر مجاهدین و هواداران شان، در کنار حمایت های مردمی و بین المللی معنای کامل پیدا کرد. چه مردم عادی که از کنار اعتصابیون در داخل ماشینی با سرعت می گذشتند و بوقی می زدند، و چه فرهیختگان، شاعران و نویسندگان و هنرمندانی که اعلام حمایت کردند، و گاهی در کنار انها حاضر شده و کلامی گرم و نوید بخش زمزمه کردند، و چه سیاست مداران خارجی که دمی بیکار ننشستند تا این کارزار به سرانجام رسید.
اینها مؤکد یک نکته بسیار مهم است، که جان فدا کردن و ایثار آخرین نفس ها در راه آرمان و اهداف انقلابی لازم است، اما کافی نیست. در یک انقلاب که بر سر راه آن بسیاری کمین کرده اند تا دستاورد ها را به سرقت ببرند و زحمت 30 ساله مبارزان و مجاهدین را ناچیز قلمداد کنند، این فدا و ایثار بدون شرکت مردم از همه اقشار و باور های سیاسی و گرایش های ایدئولوژیکی، کافی نیست. زمانی فدا و ایثار به ثمر می نشیند که عنصر مردمی دائما در کنار عنصر فدا و رادیکال قرار داشته باشد. تأکید دارم دائما، و دوباره می نویسم، دائما.
در این لحظه از زمان که یاران مجاهد و هواداران شان در جشنی که مستحق آن هستند شادی می کنند، و برایشان روز ها و نقطه عطف های شادی آفرین دیگری آرزو می کنم، می خواهم به خلاصه بگویم که عنصر اجتماعی، اصل دیگری است که می بایست در معادله سرنگونی طلبان برجسته و هر چه بیشتر پررنگ شود. عنصر اجتماعی یعنی "همه". همه آنها که می خواهند تمامیت رژیم سرنگون شود، و همه آنها که با مجاهدین مخالفند، اما دشمن شان رژیم است. همه.
با اذعان به این واقعیت که مجاهدین بالاترین توانمندی در ساماندهی و سازماندهی را دارند، می بایست از تنیده تار "کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من" بیرون آمده و علنا اعلام کنند "کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت خلق من"، و با این تز، درب های سازمان را به روی مخالفان سیاسی و ایدئولوژیکی خود که خواهان سرنگونی تمامیت نظام جمهوری اسلامی هستند، باز کرده، و برای عملی شدن تشکیل "جبهه وسیع" کوشا شوند. تکرار می کنم، عملا کوشا شوند.
آنها بهتر از هر کس دیگری می دانند که جنبش در سراشیبی انحراف قرار گرفته، و پرده فریب و فتنه بر چشمان خلق ستمدیده کشیده شده است. فعال نکردن جبهه همبستگی ملی (به معنای واقعی و عملی آن)، تلاش ها، ایثار و فداکاری های مجاهدین را رنگ باخته جلوه می دهد.
با امید به پیروزی، و موفقیت برای تمام نیروهای سرنگونی طلب
علی ناظر
17 مهر 1388
منبع: سايت ديدگاه

هیچ نظری موجود نیست: